دادو

دادو

دادو

دادو

آیا او همیشه عصبی است؟



"خوشحال، آقای پاتر، فقط نمی تواند به شما بگوید، نام Diggle، Dedalus Diggle است."


هری گفت: "من قبلا تو را دیده ام"، چون هیتلر Dedalus Diggle در هیجان خود سقوط کرد. "شما یک بار در یک مغازه به من تعظیم کردید."


"او به یاد می آورد!" گریه Dedalus Diggle، نگاه کردن در اطراف همه. "آیا این را شنیدید؟ او مرا به یاد می آورد! "


هری دوباره و دوباره دستانش را تکان داد - دوریس کراکفورد برای ادامه بیشتر می کرد.


یک مرد جوان رنگ پریده، بسیار عصبی بود. یکی از چشمانش در حال تکان خوردن بود.


"پروفسور کویرل!" گفت: "هیگرید. "هری، پروفسور کوورلل یکی از معلمان شما در هاگوارتز خواهد بود."


"پری پاتر"، پروفسور کوئیزهلر، دست کشید، دست هری را درک کرد، "نمی توانم به شما بگویم که من خوشحال هستم که با شما ملاقات خواهم کرد".


"پروفسور کویرل، چه نوع جادویی را آموزش می دهید؟"


پروفسور Quirrell از "D-Defense در برابر هنرهای D-D-Dark Arts" سخن می گوید، به طوری که ترجیح می دهد در مورد آن فکر نکنم. "N- نه که شما آن را نیاز، اوه، P-P-پاتر؟" او خشمگینانه خندید. "فرض کنید شما می توانید تمام تجهیزات خود را دریافت کنید؟ من می خوام یه کتاب جدید بر روی خون آشام ها بذارم، خودمم. "او به نظر وحشتناک نگاه کرد.


اما دیگران اجازه نخواهند داد که پروفسور کویرلل هری را به خود اختصاص دهد. تقریبا ده دقیقه طول کشید تا از همه آنها دور شود. در نهایت، هقرید موفق شد که خود را با صدای بلند بخواند.


"باید بروم - خریدم. بیا، هری.


داریس کراکفورد دست آخر هری را تکان داد و هقرید آنها را از طریق نوار به داخل یک حیاط کوچک و دیواره متصل کرد، جایی که چیزی نبود جز یک سطل زباله و چند علف هرز.


هقرید در هری گریه کرد.


"اگه گفتی، نه؟ بله گفتم تو مشهور بودی حتی پروفسور کوئیزه رول نیز به این معناست که شما معمولا او را لکه دار می کنید. "


"آیا او همیشه عصبی است؟"


"آه، آره ضعیف ذهن درخشان او خوب بود در حالی که او در خارج از کتاب مطالعه بود، اما پس از آن یک سال طول کشید از برخی از تجربه دست اول. ... آنها می گویند او در خون جنگل سیاه خون آشام ها را ملاقات کرد و یک مشکل تند و زننده داشت - که هرگز از همان زمان باقی مانده بود. از دانش آموزان ترسیدید، از موضوع خود ترسیدید - اکنون کجای من چتر است؟ "


خون آشام ها هجوم؟ سر هری شنا کرد در ضمن، هگارد، شمارش آجر در دیوار بالای میله زباله بود.


"سه تا ... دو در سراسر ..." او گفت: هری، راست گفت

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.